10/4/14

شراب عروس شعر فارسی


 در نفس کشیدن شعرفارسی،اولین بویی که شنیده می شود بوی شراب است. شراب عروس شعراست. با آفریدن شعر، شراب هم زاییده می شود ؛ زایشی متفاوت و شگفت انگیز. ادبیات ما ادبیات شراب است ؛ ادبیات شراب نوشی. آثار شاعران ایرانی سلسله وار یکی پس از دیگری آفریده شده اند و چه رنگ آمیزی های نابی كه به جاودانگی رسیده اند. با نگاه و تورقی به این كتب درمی یابیم که درهیچ برهه ای از زمان شعر و شراب ازهم جدا نمی افتند. هیچ شاعری پیدا نمی شود که ازمی ومستی و ملازماتش سخن نگفته باشد.


شراب خواهی رودکی و منوچهری

     « مردم به دین حاكمانشان هستند». این كلامی آشنا و همیشگی است كه در متون ادبی دیده وخوانده ایم. عظمت وشكوه قرن چهارم به دربار آن است. پادشاهانی كه برای شراب و اسباب آن اهمیت بسیاری قائل بوده اند. برای آن زمانی ویژه و كامل تعیین می كردند. شاعران هم كه ملازم همیشگی این مجالس بودند، می بایست چیزی را بسرایند كه شاهان را خوش آید. و به یقین در این بین هم خود لذتی تام می برده اند.  

رودکی پدر شعرفارسی قصیده مستقل و کاملی در وصف شراب انگوری وطریقه ی ساختن آن دارد. از قرن چهارم تا اوایل قرن ششم هرتوصیف و مدح یا حتی ذمی( مثل قصاید ناصرخسرو) که درمورد شراب و مستی است ، منظور شراب انگوری است. منوچهری مثل اعلای خمریه سرایی درادبیات ایران است. منوچهری شاعر طرب ، شاعرشراب و شاعرطبیعت نامیده شده است. « تقویم عشرت » هفتگی اش اینگونه است: « در همه ایام هفته هیچ کاری شایسته تر ودلنوازتر از این ( شراب نوشی) نمی یابد شنبه را به آیین موسی جام می گیرد ، یکشنبه را به همراهی ترسایان ساغرمی ستاند ؛ دوشنبه را به رسم موبدان به باده می نشیند ؛ سه شنبه را بهانه یی ندارد اما برای آنکه عیش هفته را تیره نکند به کارآب میپردازد. چهارشنبه را که پندارعامه روز بلا می داند بهتر از آنچه درجام دارد چه وسیله ای می یابد که آن را به عافیت به سر آورد. پنج شنبه که روز می زدگی و خماراست راحت خویش را ازهمان جام می جوید» ( زرین کوب ، باکاروان حله ، 57 و 62). منوچهری درخیلی از قصاید خود ابتدا طریقه ی ساختن  شراب را بیان می کند.  

     کسایی مروزی ، ابوشکوربلخی ، ابوالعلاء ششتری، دقیقی ، فرخی( توصیف مفصل مجالس شرابخواری پادشاه غزنوی) ، ابوالفرج رونی، خاقانی ، قطران تبریزی، لامعی گرگانی ، مسعود سعد سلمان ، عمعق بخارایی، مختاری غزنوی ، انوری( قطعاتی دارد با عنوان های: درالتماس شراب – درطلب شراب و ... ) همگی شاعران توصیفگر شراب انگوری اند. اکثر این شاعران درباری هستند وتربیب یافته مجالس شراب نوشی شاهان. اشعارآن ها اگرچه از نظر زیبایی و شیوه ی بیان بسیارمتنوع است اما مضامین آنها کم و بیش یکسان است و تنوع چندانی ندارد. این نوع اشعار ازهر گونه مفهوم ثانوی ورمزی عاری هستند. می توان گفت سرآمد همه این شاعران رودكی ، منوچهری وفرخی است. سه شاعر بزگ دربار. 
 
 
ساقی نامه
     ادبیات ما ادبیات شراب نوشی ست ؛ این مسئله در تاریخ ادبیات ایران به قدری اهمیت دارد که جریانی به وجود می آید که جزو انواع ادبی محسوب می شود؛ نوعی ادبی به نام  « ساقی نامه ». ساقی نامه سرایی تقریبا به صورت منظم و مستقل، از قرن هشتم هجری آغازمی شود ؛ نخستین ساقی نامه ی مستقل را شاه شجاع ( م 786 ه.ق ) درقالب مثنوی  می سراید و بعد حافظ ، فخرالدین عراقی ، امیرخسرو دهلوی ، خواجوی کرمانی و جامی یکی پس از دیگری این نوع ادبی را زورآزمایی می کنند. ساقی سرایی ادامه پیدا می کند تا اینکه اوج این نوع را در دوره ی صفوی می بینیم. خطاب درهمه ی ساقی نامه ها به خود« ساقی » است.
        بیا ساقی اسباب می سازکن             سرخم به نام خدا باز کن
        حکیمی که گردون گردان نهاد          به خمّ بدن ، باده ی جان نهاد
 
دو تذکره ی معروف که به این ساقی نامه ها پرداخته و شرح احوال شاعران آن ها را نیز   گرد آوری کرده است :
*  تذکره ی میخانه       ملا عبد النبی فخرالزمانی
*  تذکره ی پیمانه        احمد گلچین معانی
 

No comments:

Post a Comment